200 سال امپراطوری ماد در ایران قبل از هخامنشی
بسیاری از کسانی که حتی در حد ابتدایی به مطالعهی تاریخ ایران باستان پرداختهاند،
میدانند که مادها اولین بنیانگذار امپراطوری در ایران باستان بودهاند.
مادها که سالیان سال زیر ظلم و ستم دولت خونخوار
و متجاوز آشور زندگی میکردند، بعدها در حدود سالهای 728 پیش از میلاد به رهبری
دیاکو، پایههای اولین امپراطوری در ایران را بنیاد گذاشتند. اما چرا با وجود چنین
حقیقت انکارناپذیری، وقتی از تاریخ ایران صحبت میکنیم، این قسمت اصلی و مهم از
تاریخمان که سلسلههای بعدی، وجود خود را مدیون این امپراطوری بزرگ بودند، توسط
تاریخنگاران امروزی نادیده و بیاهمیت گرفته میشود؟! تا جایی که مبدا شاهنشاهی
در ایران را، به دوران هخامنشی یعنی 2500 سال قبل نسبت میدهند، و متاسفانه بسیاری
از ما، به عمد یا به اشتباه، این تاریخ تحریف شده را قبول کرده و بیش از 200 سال
امپراطوری ماد در ایران قبل از هخامنشی را به حساب نمیآوریم و یا آن را بیاهمیت
میدانیم، گویی که این بخش از تاریخمان، افسانهای بیش نبودهاست؟!
در این جستار، ابتدا به شرح مختصری از چگونگی پیدایش این امپراطوری بزرگ در ایران
میپردازیم، سپس به نحوهی به قدرت رسیدن دیگر سلسلههای بعد از آن خواهیم پرداخت
و در پایان، دلایل این تحریفات را تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
دیاکو در (۷۲۸
پ.م.) به شاهی رسید و شهر همدان(هگمتانه آنروزگار) را پایتخت خویش قرار داد. وی
دستور ساخت هفت دیوار تودرتو و استوار را در همدان داد که درون این دیوارها باغ و
بیشه و بوستان فراوانی پدید آوردند. این سازهی شگفتانگیز پایتخت ایران آن روزگار
بود. دیاکو ۵۳ سال پادشاهی کرد. مدت
زمانی پس از شکست دیاکو از سارگن دوم شاه آشور، فرزند و جانشین او، فرورتیش،
قدرت رهبری رابه دست گرفت و در برابر آشوریها به پا خاست.
پس از دیاکو، فرورتیش ۲۲
سال (دوره حکومت: ۶۷۵-۶۵۳
پ.م) حکومت کرد و قبایل ایرانی را به اتحاد خود در آورد. آنگاه وارد جنگ (۶۷۲ یا ۶۷۳ پ.م) با دولت آشور شد ولی در برابر آشوریها شکست خورد و
کشته شد. فرورتیش بر سرزمین ماد از حدود ری تا اصفهان و آذربایجان و کرمانشاه و
کردستان و همدان سلطنت میکرده است.
پس از فرورتیش رهبری مادها را خشتریته (دوره حکومت: ۶۵۳-۶۲۵ پ.م) در دست گرفت. خشتریته اولین پادشاهی است که پادشاهی
ماد را در غرب فلات ایران تشکیل داد. به دنبال حملهی مجدد آشور به مادها، خشتریته
برای پایان دادن به حملات اشور با مانناها و سکاها پیمان دوستی بست و عملاً با
آشور وارد جنگ شد. داستان سلطنت سکاها در ماد خطا است، دولت ماد در این فاصله قدرت
خود را مستحکم کرد. خشتریته در سال ۶۲۵ پ. م در گذشت.
سرانجام بعد از از خشتریته، با به پادشاهی رسیدن هووخشتره(کیاکسار مدارک
یونانی)(کیخسرو را صورت افسانهای هووخشتره فرمانروای بی نظیر وبی مرگ
اوستا و شاهنامه میدانند.) بزرگترین پادشاه ماد، دولت سامی آشور برای همیشه
نابود شد.
تواناییهای او در منظم کردن ارتش و بستن توافق نامههای خارجی با دولتهای همسایه،
او را به قدرتمندترین شاه غرب آسیا در زمان خودش تبدیل کرد. هووخشتره در ده سال
اول حکومتش موفق شد که رابطه اش را با پادشاه سکاها(آنها نیز آریایی بودند)،
پروتوثیس، به اتحاد متقابل تبدیل کند.هووخشتره ارتش خود را را به دوقسمت پیاده
نظام مجهز به نیزه و سوارنظام تیرانداز (شکلی که از سکاها آموخته بود) تقسیم کرد و
برای اولین بار از ارابههای جنگی مجهز به نیزههای برنده که صد سال بعد در جنگهای
کورش و داریوش معروف شدند، استفاده کرد.
در این زمان، آشور بنی پال دوم، شاه نیرومند و بی رحم آشور، درگذشته بود. از طرفی،
یک حکومت کلدانی جدید در بابل در حال شکل گیری بود و شاه آن، نبوپولسر، در
صدد گسترش مرزهای کشورش بود و موفق شده بود بخشهایی از مملکت عیلام را نیز تصرف
کند. هوخشثره، تصمیم به برقراری یک توافقنامه برعلیه آشور با نبوپولسر گرفت.
در زمان حکومت هووخشتره، ماد قبایل آریازنتا و پارتاکانیان را در نواحی ری و
اصفهان و دیگر قبایل ایرانی شرق را تا ناحیهی گرگان به اطاعت کشاند و دولت
نیرومند سراسری مادها در ایران را تشکیل داد هوخشتره سپس به پارس حمله کرد و قبایل
پارس را به اطاعت در آورد.
هووخشتره شاه ماد در حمایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هوخشتره در سال ۶۱۴ پ م از کوههای زاگرس گذشت و ضمن تسخیر آبادیهای
آشوری سر راه، شهر آشور پایتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور،
پادشاه بابل در شهر آشور به دیدار هوخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی ایران و بابل
تجدید شد. در سال ۶۱۳ پ
م، شاه آشور در نینوا بود و این شهر نیز در سال ۶۱۲ پ. م. تسخیر شد. نیروهای ماد و بابل ، پایتخت عظیم آشور را
به تصرف درآوردند و برای همیشه به تاریخ این امپراتوری بزرگ و خونریز پایان دادند.
در آغاز قرن ۶ پ. م، با شکست آشور و
فتح شرق لیدیه، پادشاهی ماد تبدیل به شاهنشاهی بزرگی در آسیا شد. خاورمیانه بین دو
پادشاهی نیرومند تقسیم شد: یکی دولت بابل و دیگری دولت ماد.
امپراطوری ایران در زمان مادها
در این زمان، هووخشتره بر بزرگترین شاهنشاهی غرب آسیا حکومت میکرد. ماد،
اورارتو، آشور و سوریه زیر حکومت او قرار داشتند. پادشاهی عیلام که نیم قرن
قبل به دست آشوربنی پال نابود شده بود، در دروازههای شرقی خود را به روی قبایل
پارس باز کرده بود. پادشاه انشان، پایتخت شرقی عیلام، در این زمان یک پارسی
بود و پارسیان دیگر کم کم با جامعهی نوعیلامی آمیخته میشدند، اما هم انشان و هم
بقیهی پارس، خراجگذاران پادشاه ماد بودند.
دولت ماد در کار ایجاد سازمانی گسترده و دقیق و متکی بر نهادهای قدرتمند در زمینههای
سیاسی– اقتصادی– نظامی توفیق یافت. دیاکونوف با توجه به سنگ نبشتهی بیستون
میگوید که سازمان دولتی و سازمان اجتماعی پارس تحت نفوذ شدید نظامات مادها بودهاست.
هوخشتره در کشورش دست به اقدامات عمرانی زد و همزمان قلمرو خود را در شرق به رود
جیهون رساند و به زودی پارس و کرمان را نیز ضمیمهی کشورش کرد و سراسر ایران را آن
چنان که در نقشهی سرزمین ماد هویدا است برای اولین بار در تاریخ، به زیر یک پرچم
آورد. مردمانی که امروزه از تبار مادها به شمار میآیند عبارتاند از مردم سرتاسر
ایران.
هوخشثره بنیانگذار اولین قدرت بزرگ ایرانی بود.
ایشتوویگو یا آستیاگ (دوره حکومت: ۵۸۵ تا ۵۵۰
پ.م) واپسین پادشاه ماد و جانشین هووخشتره بود. در مورد حکومت او اطلاعات زیادی در
دست نیست و بیشتر روایات یونانی به اواخر سلطنت او و نابودی حکومت ماد به دست کورش
بزرگ اشاره میکنند.
پایه گذاری دولت ماد به عنوان نخستین دولت بر پایهی «وحدت ملی» اقوام مختلف ساکن
فلات ایران با مشترکات و پیوندهای فرهنگی را باید به عنوان مهمترین رویداد در
تاریخ ایران به شمار آورد.
دیاکونوف، ماد را سرزمینی دانسته که به مفهوم وسیع کلمه در عهد باستان از شمال
به رود ارس و کوههای البرز و از شرق به دشت کویر و از غرب و جنوب به رشته کوههای
زاگروس محدود میگشت.
بسیاری از دانشمندان و محققان بر این نکته اتفاق نظر دارند که مادها و پارسها،
همانند سکاها، پارتها، سرمتها، و دیگر تیرههای(آریایی) ساکن در فلات ایران، از
اقوام ایرانی بودند که پس از ورود به فلات ایران و ادغام شدن با این قبایل همنژاد،
به ادامهی همان تاریخ پرداختند. استاد گرانتوفسکی ضمن تشریح این موضوع، مادها،
پارسها، گیلانیان، مازندرانیان، لرها، و بلوچها را از قبایل ایرانی ساکن غرب فلات
ایران دانسته و در این زمینه چنین نوشته است :
« تأسیس دولت ماد که زبان رسمی آن ایرانی بود، در امر گسترش وسیع زبانی ایرانی در
استانهای مختلف ایران از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.»
برخی از زبانشناسان معتقدند که زبان کردی به طور قطع از بازماندگان زبان مادی
است. اما با این حال برخی دیگر، زبانهای ایران مرکزی را بازماندهی زبان
مادها میدانند. ولی بیشتر نظریهی اول، یعنی همان زبان کردی مورد تایید است، چون
کتاب اوستا ، بیشترین نزدیکی را به زبان کردی و خصوصا شاخهی
اورامی(هورامی) آن دارد و همهی اشعار تک بیتی و فولکلوری ترانههای کردی، بر وزن
ده هجایی، یعنی همان اوزان گاتاهای اوستا میباشد.
پرفسور سایس مس میگوید: «مادها عشایر کرد بودهاند و در شرق آشور سکونت داشتند و
ولایات آنها تا جنوب دریای خزر ادامه داشته و زبان
آنها آریایی و از نژاد خالص آریایی هستند».
جرج راولینسون آنجا که از نژاد باستانی آریایی سخن میراند، میگوید: «شاید کردها
و لرهای امروز از لحاظ خصوصیات جسمانی شبیهتر به مادیهای باستان باشند تا ساکنین
لطیف فلات بزرگ».
با این اوصاف، هنوز نیز دربارهی تاریخ مادها ابهامات زیادی وجود دارد و از بین
رفتن یا کمبود آثار مربوط به این دوره از تمدن ایران باستان، کار را برای ما مشکلتر
ساختهاست. اما آنچه که میتوان دریافت، این است که سرزمین ماد یکی از نخستین
جایگاههای آریائیان در فلات ایران بوده است.
Note:
Daryay Mazandaran or Caspian was wrongly written as Khazar. Please click here.